هدیه ای از طرف خدا

عکس

النای نازم دختر قشنگم تو ایام عید که همگی با هم رفتیم کرج خیلی خوش گذشت و شما هم خیلی دختر خوب وخانومی بودی و شکر خدا این عید همش خاطرات خوب و قشنگ بود اول عقد دختر دایی سیما که خیلی خوش گذشت و بعدش هم نامزدی دخترخاله ستاره که اونم واقعا خوش گذشت و همه حسابی رقصیدیم و بعد از اونم رفتیم همدان و با اینکه سرد بود اما خوب بود. جالب بود تو غار علی صدر خانم خانوما خوابت میومد وشیر میخواستی  اینم عکساش که البته بیشتر فیلم گرفتیم     اینم یه عکس از النا خانم گلم تو غار علی صدر همدان  ...
8 ارديبهشت 1393

اولین سفر به کرج

النا جونم امروز یعنی 9 دی ماه 92 قراره من وتو و شاید خاله فاطمه بریم خونه مامان بزرگ کرج تو الان سه ماهو نیمته و من از سردی هوا خیلی میترسم. قراره یک ماهی اونجا بمونم و بابایی تنها برگرده اخه باید کارای پایان ناممو انجام بدم که خیلی عقبه مامان جونم دعا کن زودتر تموم بشه
9 دی 1392

خونه خاله فاطمه

نازگلم منو تو با مامان بزرگ و بابا بزرگ رفته بودیم خونه خاله فاطی اونجا خیلی بهمون خوش گذشت عمو اسماعیل همش باهات بازی میکرد خلاصه کلی بغل شدی اینم عکسای اونجا که معلوم خوشحالی. روز اول وقتی رو پتوت میخوابوندمت خیلی کوچولو بودی اما حالا خیلی بزرگ شدی   ...
3 دی 1392
1