هدیه ای از طرف خدا

واکسن 4 ماهگی

النا خانم گلم واکسن 4 مهگیتم زذی دخترم اما این دفعه چنان گریه ای کردی که نگو دلم داشت از جاش کنده میشد کی بشه این واکسن ها تموم بشن تا تو درد نکشی. اینم اشکای النا خانم بعد از واکسن ...
29 بهمن 1392

واکسن 2 ماهگی

نازگلم واکسن دو ماهگیتو زدی من خیلی استرس داشتم و میترسیدم از اینکه تب کنی و درد داشته باش و گریه کنی اما خدارو شکر خیلی خوب بودی حتی کوچکترین اذیتی هم نشدی به محض اینکه واکسنتو زدن روغن گوسفند زدم جای واکسنت اخه درد و اروم میکنه و وقتی هم اوردمت خونه سریع کمپرس اب یخ برای چند ساعتی رو پات گذاشتمو شربتتو سر ساعت دادم و حتی قبل از واکسنت شربت بهت دادم. فقط چون مجبور بودم تنها برم برام سخت بود اخه بابایی سرکار بودشو برام خیلی دردناک بود که پاهاتو بگیرم اما چاره ای نیست مامانم به هر حال من اینجا کسیو ندارم و باید خودم کارامو انجام بدم
18 آذر 1392
1