هدیه ای از طرف خدا

عقد دختر دایی پوران

1393/7/28 15:16
209 بازدید
اشتراک گذاری

النایی مامانی 21 شهریور عقد دختر دایی پوران دختر دایی فرهاد خدا بیامرز بود که من و تو با مامان بزرگ و بابابزرگ رفتیم کرمان و بقه هم اومدن چقد جای جای دایی فرهاد خالی بود که دخترشو تو لباس عروسی ببینه ایشالا مبارکش باشه و خوشبخت بشن. این اولین باری بود که بعد از تموم شدن درسم میرفتم کرمان .کرمان یکم عوض شده بود البنه خیلی کم عقد خیلی بهمون خوش گذشت و شب خوبی بود تو هم که همش بغل اینو اون بودی ولی دختر خوبی بودی ازت عکس گرفتم اما نمیشه اینجا بزارمش فدات بشم . فرداش که شد همگی باهم رفتیم حمام گنجعلی خانو بازارو جاهایی دیدنیش و بعدشم رفتیم باغ شاهزاده ماهان که هرچقدرم بری بازم قشنگه.برات کقش گرته بودمو کفشاتم از این بوق بوقیا. راستی بگم چکار کردی تو رستوران سنتیش یه حوض اب بود و شما دختر گلم رفته بودی از اون ابای کثیف داشتی میخوردی ولی خیلی بامزه بود الهی که من دورت بگردم تا میتونستی با پسردایی سامیار شیطونی کردین اینم چندتا عکس از اون جا

پسندها (2)

نظرات (0)