هدیه ای از طرف خدا

علاقه به زیر مبل النا خانم

ناز گلم کوچولوی مامان الان 7 ماهته و تو به هر طریقی باشه خودتو به اینطرف و اونطرف میکشی و قبل تر از این هم با قل خوردن میرفتی. یه جایی داری که کلی ذوق میکنی بری اونجا حتی شبا موقع خواب نمیدونم چه علاقه ای به زیر مبل داری یه بار دیدم رفتی اون زیرو داری پایه هاشو میخوری     ...
8 ارديبهشت 1393

عکس

النای نازم دختر قشنگم تو ایام عید که همگی با هم رفتیم کرج خیلی خوش گذشت و شما هم خیلی دختر خوب وخانومی بودی و شکر خدا این عید همش خاطرات خوب و قشنگ بود اول عقد دختر دایی سیما که خیلی خوش گذشت و بعدش هم نامزدی دخترخاله ستاره که اونم واقعا خوش گذشت و همه حسابی رقصیدیم و بعد از اونم رفتیم همدان و با اینکه سرد بود اما خوب بود. جالب بود تو غار علی صدر خانم خانوما خوابت میومد وشیر میخواستی  اینم عکساش که البته بیشتر فیلم گرفتیم     اینم یه عکس از النا خانم گلم تو غار علی صدر همدان  ...
8 ارديبهشت 1393

سالگرد ازدواج

همسر باوفایم من برای همسفر شدن با تو از تمام دلبستگی هایم گذشتم، حال منم و یک بغل پر ازگلهای عاشقی، تو وعده سبز شدن دل کویر مرا دادی و بغض بی پایان مرا فرو نشاندی، وقتی باران نمی بارد تو مهربانی ببار ای گل همیشه بهار من در ثانیه های بودنت میمانم. در فصل شکست خوردنت میمانم.سه سال نه صد سال چه فرقی دارد تا لحظه دل سپردنت میمانم و دوستت دارم.... سالگرد یکی شدنمان مبارک النای من دختر نازم امسال با وجود تو حال بهتری داشتم ومخصوصا زمانی که بابایی منو سورپرایز کردو جلو 30 نفر یه کیک گرفته بودو روش نوشته بود النا I LOVE YOU و حسابی خوشحال شدمو کلی ذوق زدم .نازنینم امیدوارم سالیان سال کنار و عاشق هم باشیم. دوستون دارم ... ...
7 ارديبهشت 1393

مادرم روزت مبارک

مادرم تمام زندگیم درد میکند، دلم نوازش های مادرانه ات را میخواهد..... دغدغه ی روزمره ام بودن توست ! نفس کشیدنت... ایستادنت... خندیدنت.... مادرم تو باشی و خدا دنیا برایم بس است. امروز یعنی ٣١ فروردین ٩٣ روز مادر هستو این اولین سالی هست که نام مقدس مادر شامل منم میشه و از خدای بزرگ بابت این نعمتش ممنونم و حالا میفهمم مادر و مادری کردن یعنی چه و حالاس که قدر مادرمو بیشتر از همیشه میدونم و کاش میتونستم دنیارو به پاش بریزم و بابت همه ناسپاسیهام از او وخدام طلب بخشش کنم. مادرم کنارم نیستی ولی از همینجا دستو پاتو میبوسم و خدارو شکر میکنم که مادری مثل شما دارم امیدوارم منم بتونم برای النا مادر خوبی باشم. النای قشنگم تو هم بزرگ میشی و از...
1 ارديبهشت 1393

دخملم بلده بشینه

النای نازم هنوز 6 ماهت تموم نشده که میتونی بشینی ناگفته نمونه به هر طرف که شدید نگاه میکردی یدفعه میوفتادی و من اطرافت متکا میذاشتم تا دردت نگیره ولی خداییش سریع یاد گرفتی اخه تو دختر منی   ...
30 فروردين 1393

حرفای دلم

النای نازم دختر قشنگم چند روزیه که دلم خیلی گرفته وحتی خیلی کم حرف میزنم تمام بدنم بی حسه نمیدونم چمه کاش میتونستی باهام حرف بزنی امروز 24م اسفند 92 هست و تو امروز دقیقا 6 ماهت شده  عکسای 5 تا 6 ماهگیت تو دوربین ود که متاسفانه دزدیدنش اما تو گوشی من وبابا بازم عکس داری و کلی فیلمای بامزه. اگه خدا خواد میخوایم بریم کرج اخه دوم عقد دختر دایی سیما هست و ما زودتر میریم راستی مامانم دعا کن تا کمر بابایی خوب بشه اخه خیلی کمردرده
24 اسفند 1392

تقدیم به مامانی النا از طرف بابایییییییی

اگر می‌دانستم این آخرین دقایقی است که تو را می‌بینم، به تو می‌گفتم «دوستت دارم» و نمی‌پنداشتم تو خود این را می‌دانی. همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلت‌ها به ما دهد. کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چقدر به آن‌ها علاقه و نیاز داری. مراقبشان باش. به خودت این فرصت را بده تا بگویی: «مرا ببخش»، «متاسفم»، «خواهش می‌کنم»، «ممنونم» و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی استفاده کن. هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری. خودت را مجبور به بیان آن‌ها کن. به دوستان و هم...
19 اسفند 1392